لحظه های ِ دوریت را با ساعت ِ شنی شمردم ! یك <صحرا> گذشته است ...!!
غرنوشت:
لحظه های ِ دوریت را با ساعت ِ شنی شمردم ! یك <صحرا> گذشته است ...!!
غرنوشت:
اینجا زمین است. زمین گرد است
تویی که مرا دور زدی.....
فردا به خودم خواهی رسید!!!!!
حال و روزت دیدنیست....!!!
این ساعـ ـت هم دیگر کوک نمـــ ــی شود،،،
تکان نمــ ــ ـی خورد...
خشــــــ ـــک شده...
انگـ ــار او هم،
در رفتنت مــــــــــات شده...!!!
ما دنیا رو بوسیدیم گذاشتیم کنار
حالا هی میاد رد میشه میگه یه بوس میدی؟!!!!!.........
هر نتی که از عشق بگوید...
زیباست
حالا
سمفونی پنجم بتهوون باشد
یا زنگ تلفنی که...
در انتظار صدای توست...
چشمانــــaــم را دیگـــر باز نمی کنم
دیدن این همهــــeــــ جایِ خالی ِ" تـــ ـ ـ ــو"
عاقبتـــــــ ــ مــaــرا ..
یا می کشتــــ یا کـــoـــور می کنـــد ..
اندوهم،
مرا می فهمد
کسی جز او برایم شعر نمی خواند
و خشکه های توتون نامرغوب را
بر لبم آتش نمی کِشد
در نبودش،
چه کسی باران را
بر چشمان ماتم
قطره قطره
معنا می کرد
و یا حتی تو را به خاطر می سپرد.
زندگی زیباست
آسمان آبی ست
و عشق رابطه ی میان انسانهاست
اندوهم
اینها را خوب می داند
و تمام بحث ما امشب این است
آنشرلی هم نشدیم یکی بهمون بگه:
آنه تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت....!
غر نوشت:
من اگه خدا بودم... اینقدر هوای دو نفره رو به رخ تک نفره ها نمیکشیدم...غر نوشت:وای خدایاااااااااااااا
کتاب عاشقی
کتاب عاشقی را آرام باز می کنم
و ورق می زنم صفحات دلدادگی را ،
داستان خسرو و شیرین . . .
افسانه ی لیلی و مجنون
روایت ویس و رامین ،
قصه ی فرهاد و منیژه ،
وامق و عذرا ، . . .
. . .
باز هم ورقی دیگر ،
و برگی دیگر ،
و کهن عشقی دیگر . . .
. . .
تو گویی لابلای هر برگ ،
با ظرافتی خاص . . .
دلی پیچیده شده ،
و چشمی نگران . . .
هنوز بر لب جاده عاشقی
به انتظار نشسته ،
یار را می جوید . . .
. . .
باز هم ورقی دیگر ،
و برگی دیگر ،
و کهن عشقی دیگر . . .
. . .
تو گویی لابلای هر برگ ،
با ظرافتی خاص . . .
دلی پیچیده شده ،
و چشمی نگران . . .
هنوز بر لب جاده عاشقی
به انتظار نشسته ،
یار را می جوید . . .
بیا دیوانگی را عاشقانه ناز کن ليلا
بیا زنجیر را از پای مجنون باز کن ليلا
بزن دل را به دریا تا که ماهی ها به رقص آیند
برقص و عشق خود را با جنون ابراز کن ليلا
برایت یک خراسان شعر را فریاد خواهم کرد
به تارم جان بده ، بی تابی ات را ساز کن ليلا
شکسته بالهایت را به روی آسمان وا کن
و در چشمان آبی خدا پرواز کن ليلا
غزل مبهوت می ماند ، نگاهت سحر موزون است
بیا ليلا ، بیا ، افسانه را آغاز کن ليلا
تعداد صفحات : 7